سلام
نمیدونم این عنوان برای اولین پست یه وبلاگ مناسبه یا نه ولی فکر می کنم با توجه به دلیل شکل گیری این وبلاگ و با نیم نگاهی به اسمش میشه یه جورایی عنوان پست رو تحمل کرد.
خیلی صبر کردم که نوید از این تریبون تازه ای که به دست آورده استفاده کنه و اعتراضش رو به این حرکت کریه نوشتن کلمات زیر هم و ادعای شاعری کردن نشون بده اما ظاهراْ گذر زمان یال و کوپال برا بعضیا نذاشته و سازشکارشون کرده!
چرا؟
معنی این سکوت چیه؟
اصلاْ موجه نیست.
بسیاری از انسانها دوست دارن احساساتشون رو به رشته ی تحریر در بیارن و این میتونه باعث تلطیف روحیه ی افراد جامعه بشه. اما آیا باید هر احساسی که روی کاغذ اومد لاجرم اسمش شعر باشه؟
یعنی یه نثر زیبا نمی تونه احساسات یه آدم رو بیان کنه؟
یعنی اگه کسی بلد نباشه شعر بگه نمیتونه احاساتش رو به دیگران منتقل کنه؟
جواب سوالهای من واضحه .
سرودن شعر نیازمند توانایی های خاصیه که در همه وجود نداره. البته خیلیا از روی علاقه ی فراوان و با تمرین و مطالعه این توانایی رو کسب می کنن ولی غالباْ این ویژگی ذاتیه.
خیلی از ما دوست داریم بشینیم پشت یه پیانو یا یه گیتارو بگیریم تو بغلمون و بنوازیم.
ولی اگه تسلطی به موسیقی نداشته باشیم فقط صداهای ناهنجار ازش در میاریم.
حالا تصور کنید که ما ادعای نوازندگی هم داشته باشیم!
هرچه کریه تر و نا آشنا تر بهتر!!
وقتی پرسیدن این صداهای ناهنجار چیه میتونیم به راحتی جواب بدیم:
باید دیوار ها رو شکست
چقدر تکرار
این یه انقلاب تو موسیقیه
یه سبک جدید
شما نمی فهمین
چند تا کلمه ی عجیب غریب هم چاشنیش می کنیم که طرف مقابلمون حسابی گیج بشه و برای فرار از موج سرزنش های ما و اینکه دیگران بی سواد و کهنه پرست ندوننش یه کم همراهیمون هم بکنه .
خلاصه اینجوری مفت مفت میشیم موسیقی دان ، تازه از این معمولیاش هم نه از اون خارجیاش !!
پست مدرن میدونی چیه؟
تا حالا پارادوکس خوردی؟!
این جوریاست
شعر هم عیناْ همینطوره
کی گفته هر کی هر مزخرفی که دلش خواست رو زیر هم بنویسه و چند تا از این مربع کوچولوها هم لا به لاش بچپونه حق داره اسم چرندیاتش رو شعر بذاره؟
خوبه دوره ی پادشاها گذشته و دیگه کسی به شاعرا صله نمیده وگرنه به لطف انقلاب ادبی حضرات دیگه یه غیر شاعر تو کشورمون پیدا نمیشد .
درد دلهای من تمومی نداره ولی اگه ادامه بدم دیگه بهم سر نمیزنین!! واسه همین یهو تمومش میکنم .
ممنون که تحمل کردید .
سلمان فارسی
سلام . آقا نوید . نقل قول های سلمان رو تو وبلاگ پرواز تا خورشید که می خوندم واقعا قکر می کردم همچین شخصیتی وجود داره . از ابتکار عملتون خوشم اومد . جالب و نو بود مثل شعر شاعرهای نو
!!!
راستی ! قالب وبلاگتون هم زیباست . .
سلام
ممنونم که سر می زنید و ممنونم که روحیه میدین
از طرف نوید هم تشکر می کنم
خوشحالم که مثل من و نوید با شعر سپید مشکل دارین
ایام به کام
هیشکی تحویلت نمی گیره؟
حقته!
عجله نکن
یه جرقه به خرمن بخوره میان
سلام مبارکه
من با شعر سپید مشکل ندارم اما کاملا با حرفات موافقم
همیشه شاد و موفق باشی
سلام دوست من
ممنونم که اومدی و ممنونم که نظر دادی
پیروز باشی
سلام سلمان..کجا بودی؟..کی اومدی؟ اصلا چرا رفتی؟
به هر حال خوش اومدی ولی وظیفه ی انسانی بهم حکم میکنه که به منظور جلوگیری از کشتار دسته جمعی یه خبر کوچولو به هموطنام بدم۰۰۰با اجازه۰۰
*** فرااااااار کنییییییید ***
از من گفتن...
مارادونا رو ول کنید غضنفرو بگیرید
سلام
ممنونم که فراموشم نکردین
صنعت غلو همیشه متون ادبی فارسی رو آراسته و شما هم که اهل ادبید و به کار گیریشو بلدین .
من به قومی می تازم که از خدا هم نمیترسن، از ترس من فرار کنن؟
سکوت نکردن برای من رسالته اما دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
خودتو نبین که اگه قد خودت هم قد بکشی تو آسمونی
من ته تهش فارسی بمونم جون سالم در بردم
با اجازه ی پدر و مادرم و سایر بزرگترها لینکتون می کنم .
ایام به کام
یعنی من الان گول خوردم ؟؟؟؟؟؟؟
نههههههههههههههههههههههههههههههههههه
دوست عزیز حرف شما در مورد مهارت شاعری کاملا درسته اما به عنوان یه شعر دوست ،شاعر نوپا و کلاسیک سرایی را سراغ ندارم که نوشته هاش بر آمده از دل باشه بلکه اکثرا جور کردن قافیه و ردیف هست در شعر سپید هم کم نیستند این شاعر ها که فقط 4 تا کلمه رو کنار هم گذاشته و مفهومی سطحی رو دنبال میکنند و در این بازار مکاره هر کی پول چاپ کتابشو داره شاعرهست در مورد موسیقی هم همینطور
شاعر نوپا و کلاسیک سرایی سراغ ندارین که شعراش برآمده از دل باشه؟
شما شعر دوست هستین؟
حق دارین
اصلا شاعر یعنی سپیدگوی
در ضمن یادتون باشه که برای اثبات درست بودن عقیده و راهتون لازم نیست عقیده و راه دیگران رو نکوهش کنید.
دوست من
اگه عقیده ی دیگران بر پایه ی غلط بودن عقیده ی شما استوار شده باشه ، نباید عقیدشون رو نکوهش کنید؟
این نصایح اخلاقی خوش بر و رو نباید سر سوزنی با واقعیت همسو باشه؟
سلام سلمان جان
چه دل پر دردی دارین شما!!!!
استحکام قلمتون در هر لباسی که باشین شاخصه و نمایان...
برای عرض ادب خدمت رسیدم
که دیدم بازاری است داغ و سر من بی کلاه مانده تا امروز...
ممنون از ابتکارتون
سلام خانم نامدار
به مهربانی شما تردیدی نیست
به گمانم نوید درست و حسابی منو خدمتتون معرفی نکرده و نگفته که من نسبت به تعریف آلرژی دارم. حالا خودم گفتم دیگه...
تشویق شدم یه پست بذارم یه کم شاعران محترم رو زیر و بالا کنم.
ممنونم بابت انگیزه
خوندم یالاخره. به حرفاتون جدی فکر می کنم می تونه سمت و سوی دیگه ای به افکارم بده.تا الانم خیلی داده ها.
با یه سپید سرای خوب چند وقت پیش بحث کردم سر این قضیه و تقریبا حرفای شما رو بهش گفتم. اون دوست گفت باور کن اگه مولوی ام تو عهد ما زندگی می کرد سپید می سرود.چون گفته مفتعلن مفتعلن ... کشت مرا...! منم گفتم مطمئن باش مولوی هیچوقت سپید نمی گفت، چون جایگاه وزن و اهمیتش تو شعر رو می دونست و با وجود این حرف، عاقبت موزون موزون تر از همه شعر گفت. آخر سر چی شد؟ گفت باشه ...من پرچم سپیدمو میبرم بالا! منظورش چی بود آیا؟؟؟؟
چرا تصور میکنید نظر شما برتر از نظر 7میلیارد و خورده ای نفر دنیا برتره؟
یاد بگیرید به نظر همه با دیده احترام بنگرید